کد مطلب:90363 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

آزمندی اهل تقوا در علم











«و حرصا فی علم»

واژه ها

حرص: آز، آزوری، آزمند شدن، زیادت جویی، خراشیدن، پوست كندن، شره، شح و طمع كه با حرص مترادفند و نزد سالكان، ضد قناعت است و آن خواستار شدن نعمت غیر باشد. ارباب ریاضت گفته اند: حرص تغییر ناپسندی است در ذات انسانی.

الحرص: «الشق و قیل للشره حریص، لانه یقشر بحرصه وجوه الناس... و قیل هو ماخوذ، من السحابه الحارصه الی تقشر وجه الارض»

حرص، شكافتن است و به آزمند، شره گویند، زیرا پوست (پرده) از صورت مردم برمی دارد و آبروی دیگران را می برد، كنایه از اینكه، شرافت و فضیلت انسانی نزد او، كمتر ارزشی را ندارد و یا مانند ابری است كه بر اثر تند باریدن و سیلاب به راه انداختن

[صفحه 306]

زمین را می خراشد.

ترجمه: با توجه به معنای حرص، مفهوم عبارت و فرموده ی مولا این است كه: پرواپیشگان حریص وار، در پی علم می دوند و نارسیده به مطلوب از جدیت بازنمی ایستند.

شرح: با توجه به اینكه حرص، یكی از صفات ناپسند آدمی است و در روایات از نكوهش آن سخنها رسیده است.

اولا باید دید كه نكوهش به كجا متوجه است؟ آیا به واژه حرص نظر دارد، یعنی مذمت مستقیما به این صفت متوجه است در هر جا و هر مورد كه باشد؟ یا اینكه مفهوم حرص جز اراده ی شدید و تمایل به مطلوب، چیز دیگری نیست «الحرص: شده الاراده و الشره الی المطلوب.»، اگر منظور شق اول و مفهوم نخست باشد تصوری دور از حقیقت است، چرا كه این واژه، در وزن فعیل (صفت مشبهه در قرآن) به پیامبر نسبت داده شده است:

«لقد جائكم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمومنین روف رحیم.» قطعا، برای شما پیامبری از خودتان آمد كه بر او دشوار است، شما در رنج بیفتید، به (هدایت) شما حریص و نسبت به مومنان، دلسوز مهربان است.

پس اگر نكوهشی وجود دارد كه هست، در متعلق این كلمه باید جستجو نمود، زیرا حرص فعلی است كه مفعول به واسطه دارد، گاهی به باء متعدی می شود و به معنای فهمیدن است و همت گماشتن، «حرصت به»: یعنی فهمیدم و به گفته ی او همت گماشتم، قال ابوذئیب:


و لقد حرصت بان ادافع عنهم
فاذا المنیه اقبلت لا تدفع


و اگر به «علی» متعدی شود برای نفع خواهد: «حریص علیكم»: یعنی به نفع شما

[صفحه 307]

حریص است.

و ثانیا با اینكه مذمت در متعلق كلمه است، باز در مطلوب و عدم مطلوب بودن آن شی ء، باید تحقیق كرد و انگیزه ی ناپسندی را در آن شی ء دید بنابراین اگر مورد حرص شی ء مطلوب فی ذاته باشد، حرص مذمت ندارد و اگر غیر مطلوب باشد، مذمت متوجه عدم مرغوبیت آن چیز می باشد، مثلا حرص به دنیا مذموم است، اگر دنیا مرغوب باشد، حرص در آن نیز، مرغوب می باشد، اما از آنجایی كه این آزمندی به دنیا، ریشه ای دارد و آن ریشه، محبت به دنیاست و چون محبت به دنیا در حد وابسته بودن مورد مذمت است، حرص به دنیا نیز، نكوهش شده است.

در كافی بابی تحت عنوان (حب الدنیا و الحرص علیها) گشوده و روایاتی در آن باب كه همگی در محبت دنیاست گرد آورده و یكی از آن روایات، این روایت است:

تشبیه حریص به كرم ابریشم.

«عن ابی عبدالله علیه السلام قال: ابوجعفر علیه السلام: مثل الحریص علی الدنیا مثل دوده القز، كلما از دادت من القز علی نفسها لفا، كان ابعد لها من الخروج، حتی تموت غما و قال ابوعبدالله علیه السلام: اغنی الغنی من لم یكن للحرص اسیرا و قال: لا تشعروا قلوبكم الاشتغال بما قدفات، فتشغلوا اذهانكم عن الاستعداد لما لم یات.» از امام صادق علیه السلام روایت است كه ابوجعفر علیه السلام فرمود: حریص به دنیا، به مانند كرم ابریشم است! هر چه بیشتر به خود بپیچد، راه فرار و خروج از مهلكه را كمتر می یابد تا به این حال مرگ او فرارسد. (وجه مشابهت این است كه طالب دنیا از زندان شقاوت بیرون نرفته به بهشت سعادت نخواهد رسید، او همچنان بر اثر جهالتی كه دارد از آخرت غافل و به دنیا رومی آورد در نتیجه از آخرت محروم و از دنیا نیز بهره ای نمی گیرد).

آنگاه امام صادق علیه السلام فرمود: «غنی ترین بی نیازی این است كه انسان در اسارت حرص قرار نگیرد.» زیرا اسیر حرص، هرگز روی بی نیازی، نخواهد دید و از

[صفحه 308]

قید بندگی، آزاد نخواهد شد فی المثل كسی كه به دنیا آزمند است و تمام همت خود را صرف در امور دنیوی می كند، بنده ای است كه دربست در اختیار دنیاست. گاهی برای به دست آوردن كالای مورد نظر، آنقدر خود را به زحمت می اندازد كه گویا راحتی در این بین وجود ندارد و بر فقدان آن چیز چنان متالم می شود كه گویا خوشحالی برای وی مقرر نبوده و نیست و همیشه در اندوه، حزن و درد، به سر می برد و هیچگاه فارغ البال و آسوده خاطر نخواهد بود.

سپس فرمود: «به چیزهای از دست رفته، دلهایتان را مشغول نكنید و اندوه آن را در دل نگذارید، زیرا كه اگر دل به چیزی مشغول شد از آمادگی و استعداد نسبت به آینده بازمی ماند.» یعنی دنیا و آنچه در آن هست ناپایدار و از بین رفتنی است و اشتغال دل، به آن وی را نابود می كند و آمادگی و استعداد، برای آنچه كه پایدار و جاوید است (آخرت) از بین می رود.

بنابراین اگر حرص، به امر مرغوب، تعلق یابد نه تنها مذموم نیست، بلكه ممدوح است و از اینكه مولا در برشمردن خصال پرواپیشگان حرص را به علم تعلق داده و فرموده، آنها در پژوهش علم، آزمندند دلیل بر ممدوحیت حرص، در مورد علم خواهد بود در دنیا به هر چیز آزمند بودن، غیر ممدوح است، مگر در علم كه پسندیده و ممدوح می باشد.

[صفحه 309]


صفحه 306، 307، 308، 309.